خواجه بشیر احمد انصاری
تاریخ: 25 حوت 1398 – 15 مارچ 2020
هدف از «گفتمان» در اینجا همان ادبیات سیاسی مسلط بر فضای عمومی جامعه در یک دورهی تاریخی میباشد که گروههای سیاسی در جهت رسیدن به قدرت سیاسی و یا مشروعیت بخشیدن به آن، از آن سود میجویند؛ این در حالی است که خیلی از نویسندهگان، ژورنالستان و سیاستمداران ردهی نخست ما «گفتمان» را نسخهی فیشنی و مودروز «گفتوگو» تصور کردهاند و آن را پیوسته به همین معنا به کار میبرند.
افغانستان در یک قرن اخیر شاهد سه گفتمان سیاسی بوده است. گفتمان نخست با جنبش مشروطیت آغاز گردید که بعد از سپری نمودن فراز و فرودی در زیر صدای کوبندهی ایدیولوژیهای جهانی به خاموشی گرایید.
گفتمان دوم، گفتمان ایدیولوژیک بود که جنبش افراطی چپ ابتکار آن را به دست داشت و واکنش به آن زمینه را برای گرایش ایدیولوژیک اسلامی هموار کرد.
اما گفتمان سوم که جرقههای آن از زیر بقایای خاکستر جنگ سرد در کشور ما سر برآورد و شعلهور گردید، گفتمان قومی و نژادی بود.
اگر گفتمان نخست سراسر خیر بود و فضیلت، و گفتمان دوم با جلوهها و مظاهر مختلف آن رگههایی از عدالتخواهی، مساواتطلبی و ستمستیزی را در دلش جا داده بود، گفتمان سوم به سونامی خشمگینی میماند که از آن بوی تند تباهی و تجزیه (ها)، به مشام میرسد.
آری! امروز جامعه در پرتگاه هولناکی قرار گرفته و صدای پای تجزیه به گوش میرسد. در جهان معاصر کشورهایی بودهاند که کشمکشهای انتخاباتی کارشان را به تجزیه کشانده که بنگلادیش نمونهی بارز آن به شمار میرود.
به باور من، بخش بزرگ این وضع، به دو اصل بر میگردد که یکی قانون اساسی کشور است که خلاهای هولناکی در آن دیده میشود، و ما در زمانش از آن یاد نموده بودیم؛ و دیگرش بیاعتنایی به اصول و قواعد دموکراسی است که همه بازیگران سیاسی مطرح کشور، در این هژده سال اخیر، جفاهایی نابخشودنی در حق آن کردهاند.
کسانی که «کورونای سیاسی» قومگرایی و نژادپرستی را در راه رسیدن به قدرت، به گفتمان مسلط زمان بدل کردند، نمیدانستند که گروههای اجتماعی وقتی پنجهدرپنجهی هم میافگنند، هم بر همدیگر تأثیر میگذارند و هم از همدیگر تأثیر میپذیرند، و همین تأثیر و تأثر و فعل و انفعال، جامعهی سیاسی ما را امروز به «مجمع القبائل» تبدیل کرده است.
ما در حالی که هر ندای تجزیهطلبانه را زهر قاتلی برای همه ساکنان این خانه میشماریم، مبارزه برای تحقق دموکراسی و شفافیت آن را هم پادزهری برای تجزیه میدانیم و هم برای تبعیض.
بیایید نگذاریم، گفتمان قومی و نژادی تا مرز تجزیه توسعه یابد؛ امری که برخی همسایهگان خوب آن را میبینند.