خواجه بشیر احمد انصاری
تاریخ: 14 میزان 1398 – 6 اکتوبر 2019
دموکراسی، صلحآمیزترین شیوه در جهت انتقال قدرت سیاسی به شمار میرود اما این شیوه دارای قواعدی است که باید از سوی تمامی بازیگران پذیرفته شود. ملتهای زندهی جهان قدرت اصلیشان را از پذیرش همین قاعدهها میگیرند.
در این ۱۸ سالی که از «بن» آغاز گردید و تا امروز ادامه داشته، ما شاهد انتخاباتهای گوناگونی بودهایم که «قواعد بازی» به عنوان اصلیترین بعد هر انتخاباتی، در این میان مفقود بوده است.
اساسیترین رکن «قاعدهی بازی» اتفاق تمامی بازیگران بر سر قواعد آن است. اینکه چه کسی باید رأی دهد، چگونه رأی دهد، چه کسانی این فرایند را مدیریت کنند، داوران این بازی چگونه انتخاب گردند، چه نوع قانونی برای آن وضع گردد، رأیدهی به شکل فورمه باشد یا بایومتریک، مراکز رأیدهی تحت کدام شرایطی گشوده شوند و بالاخره با کدام مکانیزمی میتوان اختلافات برخاسته از انتخابات را حل نمود، از قواعد این بازی به شمار میروند.
خلاصهی سخن اینکه، هر بازی اجتماعیای که بیشتر از یک بازیگر در آن بخت میآزمایند، نیازمند «قاعدهی بازی» میباشد که این را هم کودکانی که در دور دستترین نقاط کشور مشغول «تشلهبازی»اند میدانند و هم پهلوانان عرصهی بزکشی و فوتبال. اگر دو قمارباز، نمیتوانند بازیشان را بدون قاعده انجام دهند، پس چطور میتوان بازی سرنوشت سیاسی ملتی را بدون قاعده به پایان رساند.
اگر ما توانستیم قواعدی برای بازی وضع کردیم و باز این بازی را خود مدیریت کنیم، در حقیقت طولانیترین راه را پیمودهایم. جوامعی که به ثبات و توسعه دست یافتهاند همین راه را با پای ثبات و تصمیم کوبیدهاند.
آنچه در دموکراسیها مهم است، نه اجتماعات بزرگ است، نه سواری مردم و نه هم پر کردن صندوقها، آنچه مهم است قواعد بازی است و اجراآتی که التزام به این قواعد را ضمانت کند. قربانی در راه دموکراسی در حقیقت قربانی در راه رسیدن به همین قواعد و ضمانتهای اجرایی آن است. انتخاباتی که در غیاب قاعدهی بازی اجرا میگردد چیزی جز ضیاع وقت و امکانات نیست.
این که سیاستمداری یک روز انتخاباتی را میپذیرد و بار دیگر انتخابات دیگری را که تحت همان شرایط دایر گردیده است، محکوم مینماید و یا سیاستمدار دیگری شیوهای را که یکبار تقلب میشمرد، در انتخابات دیگری آن را میستاید، بیانگر نبود قاعدهی بازی در جامعهی سیاسی ما است.
سخن اخیر اینکه، قواعد هر بازی پیش از اجرای آن وضع گردیده، بر سر آن اجماع صورت میگیرد و باز از لحاظ قانونی نهادینه میشود.
حرف از قواعد بازی پس از اجرای آن حتا برای کودکانی که در کوچهها مصروف بازیاند، مضحک به نظر میآید.