بشیر احمد انصاری

:: پایگـاه نشــــر آثار و افکــار ::
دکتر خواجه بشیر احمد انصاری
عائشه صديقه رضي الله عنها و دايه هايی مهربانتر از مادر
مقاله‌ها نقد

عائشه صديقه رضي الله عنها و دايه هايی مهربانتر از مادر

عائشه صديقه

خواجه بشيراحمد انصاري

چند روز قبل هنگامي كه از محيط كار به خانه برگشته بودم و به جسمي خسته و اعصابي كوفته مي خواستم با جستجوي برنامه اي سالم، ملالت از خاطر زدايم كه ناگاه چشمم به يكي از كانالهاي تلويزيوني امريكا افتيد كه مسؤول برنامه، سه تن از نمايندگان اديان بزرگ آسماني (اسلام، مسيحيت، يهوديت) را دعوت نموده بود تا روي مسايل و قضاياي بزرگ اعتقادي باهم گفتگو نمايند.
نكتة جالب در آن برنامه اين بود كه سخنگوي جامعة مسيحي فردي انتخاب شده بود كه عمري را در دواير اكاديميك گذشتانده و بيشتر از آنكه دانشمند ديني باشد روان شناس بود و مي*توانست با عقل و روان بيننده بصورت شگفت انگيزي بازي نمايد. نمايندة جامعة يهودي، شخصي گزيده شده بود كه بيشتر از آنكه دانشمند ديني باشد، پژوهشگر عرصة انسانشناسي Anthropology و علوم سياسي بود. در آن جمع، كسي كه از اسلام سخن مي گفت نه از زمان و مكان خودش خبر بود و نه هم از كدام رشتة ديگر دانش بشري مايه داشت. با خود گفتم كه نحوة گزينش اين افراد خود از توطئة بسيار نا جوانمردانة ديگري خبر مي دهد. توطئه اي كه انسان غربي در اجراي آن دست بس بالايي دارد.
در آن برنامه هر زماني كه سخن از اسلام به ميان مي آمد، بيشتر آن برمحور ازدواج پيامبر اسلام با عائشه چرخ مي خورد. و “روحاني” مسلمان با رواني شكست خورده و سيمايي خجول سعي مي ورزيد؛ تا اين اتهام را با دلايلي ضعيف و سست پاسخ گويد. آن بيچاره نمي*دانست كه اگر سخن از جنس به ميان آيد، مسيحيت و يهوديت تحريف شده بيشتر از همه نيازمند به دفاع ديده مي شوند. آن دو كشيش سياستمدار و سياستمدار كشيش بايد پرسش هايي را پاسخ مي دادند كه از قرن ها پيش بدينسو مطرح بوده است. آنها بايد آيه هاي سي ام و سي و هشتم، اصحاب نوزدهم، سفر تكوين، عهد عتيق، كتاب مقدس را تفسير مي*نمودند، آنجا كه گفته مي شود لوط عليه السلام با دو دخترش مرتكب زنا شده است. يا اينكه “روابين” فرزند يعقوب با “بلهة” همسر پدرش همبستر مي شود و يعقوب عليه السلام از آن به نيكي ياد مي كند “آيت بيست ودوم، اصحاص سي و پنجم، سفر تكوين، عهد عتيق، كتاب مقدس”. و يا اينكه يهودا فرزند يعقوب با همسر فرزندش كه “ثامارا” نام داشت نزديكي مي نمايد و نتيجة آن فعل، پيدايش شخصي بنام “فارص” مي شود. “آيت هاي 1-2، اصحاص بيست وسوم، سفر تثنيه، عهد عتيق، كتاب مقدس”. اما ما معتقد هستيم كه ساحت همه پيامبران بزرگ الهي؛ اين الگوهاي پاك تاريخ بشر، منزه از تهمت هايي است كه بدان ها چسپ زده اند. آن كشيش و آن خاخام، از ناحية سن همسر پيامبر هنگام ازدواج سخت تشويش داشتند. آنها كه ديده مي شد موافق سياست هاي سركوبگرانة امريكا و اسرائيل اند، به جاي آنكه سخني از وضعيت زنان زندان هاي “ابوغريب” ياد كنند و يا آه مفتي به خاطر زن فلسطيني و لبناني و عراقي و… از سينه بيرون كشند، به حال عائشه صديقه و آن هم پس از گذشت يكهزار وچهارصد سال پيوسته اشك تمساح مي ريختند.
مدتي مي شود، كه جهان ما شاهد تهاجم سنگين عليه اسلام و پيامبر بزرگ آن است. جنگي كه در آن رهبران كشورهاي غربي، پاپ واتيكان، نشرات مشهور اروپا و امريكا، كشيشها، هنرمندان هاليود و عناصر فراواني فعالانه شركت جسته اند. ولي ما مي دانيم كه اهداف و مقاصد نهايي اين نبرد گستردة فرهنگي كاملاً اقتصادي بوده و اين كمپني هاي بزرگ اند، كه زمينه را براي نبردي ديني آماده مي سازند، تا در هياهوي آن هرچه دل شان خواست انجام دهند. آنها با بلند نمودن شعارهاي مذهبي و بيدارساختن فتنه هاي خوابيدة ديني، ملت هاي اين سوي گسترة خاك را براي جنگي گسترده و طولاني آماده مي سازند. ولي اگر با وجود همة اين تلاش ها بازهم كساني باقي ماندند كه نمي*خواهند خاطرة جنگ هاي صليبي را دوباره زنده نموده و بر زخم هاي كهن تاريخ بشر نمك پاشند، در آن صورت روش و منش دسته هاي افراطي، خونريز و خشونت شعار جهان اسلام كه با دست هايي از اين سوي اقيانوس اطلس به حركت آورده مي شوند، مي توانند هر عملكردي را در چشم رأي دهندگان ماليه پرداز غربي توجيه نمايند.
در كشاكش اين تهاجم بي امان، هدفي كه بيشترين اين تيرها را به خود تخصيص داده است، قامت بلند پيامبر اسلام و حريم خانوادة مطهر او مي باشد. و در اين ميان، سن عائشه صديقه هنگام ازدواج از جملة موضوعات گرمي است كه در محراق اين تهاجم رسانه اي قرار داده شده است.
امروز اسلام به عنوان يك آئين و مسلمانان به مثابة يك امت، سخت مظلوم واقع شده اند. امروز هر انسان با وجداني درك مي كند كه سيماي مسلمان با انواع مظلوميت و رنج و عذاب و خون و آتش آميخته و اسلام به عنوان آئيني نهايت مظلوم، هدف تهاجم بسيار ظالمانه و ناجوانمردانة رسانه هاي غربي قرار گرفته است.
بياييم بر سر اصل مطلب.
اينكه پيوسته گفته مي شود كه عائشه رضي الله عنها هنگام ازدواج نه ساله بوده است به هيچ صورت نمي تواند از مسلمات و بديهيات تاريخ مسلمانان به حساب آيد. نويسندة اين سطور در اينجا سعي خواهد ورزيد، تا ابعاد گوناگون اين مسأله را نه بعنوان يك انسان مسلمان، بلكه به حيث يك پژوهشگر بي طرف در ميزان حديث، علم الرجال، زبان عرب و تاريخ مورد تحقيق و بررسي قرار دهد.

در ميزان دانش حديث و علم رجال:

علم رجال، دانشي است كه در آن از حالات راويان حديث، از نظر برخوردار بودن و نبودن آنها از شرايط قبول خبر، بحث مي گردد. به اين معني كه دانشمندان حديث سخن هر روايتگري را نمي پذيرفتند و براي قبول سخن راوي شرايط دشواري وضع نموده بودند. اين دانش يكي از ابزار هاي لازم در بررسي خبر بوده و از صلاحيت و عدم صلاحيت افراد در سلسلة سند روايات بحث مي نمايد. اين اساسي ترين تفاوت ميان روش دانشمندان حديث ومتود تاريخ نگاران در ثبت اخبار و حوادث به حساب مي آيد.
بيشتر احاديثي كه سن عائشه رضي الله عنها را هنگام ازدواج 9 سال گفته اند يا از طرف هشام بن عروه روايت شده است و يا از سوي راويان عراقي. و شگفت اينكه اهل مدينه؛ آنهايي كه هشام بن عروه بيشتر از هفتاد سال نخست زندگي خويش را در ميان شان گذشتانده بود، اين مسأله را روايت نكرده اند. هشام بن عروه راوي حديث پس از هفتاد ويك سال زندگي در مدينه آن شهر را به قصد عراق ترك گفته و صيغه هاي مختلف اين حديث از طريق راويان عراقي روايت شده است.
مؤلف (تهذيب التهذيب) كتابي در “علم الرجال” معتقد بود كه آن بخش از روايت هاي هشام بن عروه كه از طريق اهل عراق روايت شده اند قابل پذيرش نيستند. “اينكه روايات راويان عراقي قابل پذيرش نبود، بحثي خارج موضوع امروزي ما است”. مؤلف “تهذيب التهذيب” اضافه مي كند كه حتي “مالك بن انس” در مورد آن عده احاديث او كه از طريق راويان عراقي روايت شده اند ملاحظه داشت. (تهذيب التهذيب، جلد 11، صفحه 48، 51).
امام محمد الذهبي متوفاي سال 748هـ در اثر گرانسنگ خويش “ميزان الاعتدال” كه كتاب ديگري در “علم الرجال” به حساب مي آيد، در بارة هشام مي گويد: حافظة هشام در اواخر زندگي اش ضعيف شده بود. متن دقيق او اين طور مي باشد: “لكن في الكبر تناقص حفظه” ميزان الاعتدال، دارالمعرفه، بيروت، لبنان، جلد4،* صفحات 301 و 302.

در ميزان زبان عرب:
الف: امام بخاري در كتاب تفسير خويش حديثي را از عائشه نقل نموده، كه در آن مي*گويد: هنگام نزول آية “بل الساعه موعدهم والساعه ادهي وامر” كه جزء سورة “القمر” به حساب مي آيد، من “جاريه” اي بودم و بازي مي*كردم. فتح الباري، شرح صحيح البخاري، جلد8، صفحه486، المكتبه السلفيه، 1407هـ،ق، قاهره، مصر.
لفظ “جاريه” در زبان عرب به معني دوشيزه آمده است. خوانندة گرامي مي تواند به كتاب “فرهنگ نوين عربي- فارسي” مراجعه نمايد. “فرهنگ نوين، به اهتمام سيدمصطفي طباطبائي، كتابفروشي اسلاميه، نوبت چاپ هفتم، زمستان 1366، تهران، ايران”.
كتاب هاي تفسير و حديث مي گويند، كه اين آيت هشت سال قبل از هجرت پيامبر به مدينه نازل شده است. اگر سن عائشه را هنگام نزول اين آيت اقلاً ده ساله فرض كنيم، سن ايشان هنگام ازدواج بايد در حدود بيست بوده باشد.
ب: بر اساس روايت احمد بن حنبل، با در گذشت خديجه بنت خويلد همسر نخستين پيامبر، زني بنام خوله نزد پيامبر آمده و به پيامبر پيشنهاد نمود تا ازدواج نمايد.
پيامبر پرسيد چه كسي را براي اين امر درذهن دارد؟ خوله گفت: تو مي تواني با دختري شوهر ناكرده (بكر) و يا زني كه قبلاً شوهر كرده است (ثيب) ازدواج نمائي. وقتي كه پيامبر هدف او از “دختر شوهر ناكرده” و “زني كه قبلاً* شوهر كرده است” را جويا شد، خوله در پاسخ بخش نخست اين پرسش، نام عائشه را بر زبان آورد. در اينجا فراموش نبايد كرد كه (بكر) در زبان عربي به مفهوم دوشيزة شوهر نكرده استعمال مي شود “فرهنگ نوين، به اهتمام سيدمصطفي طباطبائي، كتابفروشي اسلاميه، نوبت چاپ هفتم، زمستان 1366، تهران، ايران.
در ميزان تاريخ:
براي آنكه مرز هایزماني بحث ما مشخص شوند،ذكر تواريخ ذيل را مهم مي دانم.
نزول وحى در سال 610 ميلادى
اسلام آوردن ابوبكر صديق در سال 610ميلادى
علنی شدن دعوت پيامبر اسلام در سال613ميلادى
نامزدي پيامبر (صلى الله عليه وسلم) و عائشه (رضي الله عنها) در سال 620 ميلادى
هجرت پيامبر (صلى الله عليه وسلم) بسوى مدينه در سال 622 ميلادى
انتقال عائشه صديقه بخانهء پيامبر اسلام (صلى الله عليه وسلم) در سال 623 و يا 624 ميلادى.
الف: طبرى ميگويد كه ابوبكر صديق داراى چهار فرزند بود كه همهء آنها در دورهء جاهليت بدنيا آمده بودند. «طبری، تاريخ الامم و الملوک، جلد چهارم، صفحهء 50، دارالفکر، بيروت ، لبنان، 1979».اگر اين سخن طبری درست باشد که عائشه قبل از بعثت پيامبر بدنيا آمده باشد، پس او به هيچ صورتى نميتواند كه هنگام ازدواج نه ساله بوده باشد.
ب: بر اساس روايتهایمعتبر تاريخى، «اسماء»خواهر بزرگ عائشه ده سال از او بزرگتر بوده است. «الامام الذهبی، سير اعلام النبلاء ، جلد 2، صفحه، 289، مؤسسه الرساله، بيروت، لبنان، 1992 » و «ابن کثير ، البدايه و النهايه، جلد 8، صفحه 371، دارالفکر العربی، الجيزه، مصر، 1933».و کتابهای بسيار معتبر تاريخ گزارش می دهند كه اسماء در سال هفتاد و سوم هجرى به عمر صد سالگى پدرود حيات گفت. « ابن کثير ، البدايه و النهايه، جلد 8، صفحه 372، دارالفکر العربی، الجيزه، مصر، 1933». اگر اسماء در سال هفتاد و سوم هجرى صد ساله بوده باشد، پس عمر او هنگامهجرت بايد بيست و هفت و يا بيست و هشت بوده باشد. بر اساس اين روايت تاريخى اگرعمراسماء در اثناى هجرت بيست و هفت و يا بيست و هشت بوده باشد، عائشه در آن زمان بايد هفده ساله و يا هژده ساله بوده باشد. اگر عائشه در سال اول و يا دوم هجرى ازدواج نموده باشد، بايد عمر ايشان در اثناى ازدواج هژده و يا بيست بوده باشد.
ج: ابن هشام از اولين نگارندگان سيرت پيامبر معتقد است که عائشه از نخستين پيروان محمد (صلى الله عليه وسلم) و از کسانی که در سالهای نخست اسلام،ايمان آورده بودند، می باشد. «ابن هشام، السيره النبويه، جلد 1، صفحهء234-227، مکتبه الرياض الحديثه، الرياض، المملکه العربيه السعوديه». برای پذيرش دينی بايد کودکی حد اقل بتواند راه رود و حرف زند. پس اگر عائشه صديقه در سال اول بعثت پيامبر سه ساله و يا پنج ساله بوده باشد، پس هنگام ازدواج بايد حد اقل شانزده و يا هژده ساله بوده باشد. ابن هشام می گويد که عائشه بعد از هژده نفر ايمان آورده است. «ابن هشام، جلد 1، صفحهء 271». بر مبنای اين سخن ابن هشام، سن عائشه هنگام ازدواج بايد در حدود شانزده تا بيست سال بوده باشد.
د: بر اساس تاريخ ابن هشام و سخن ابن حجر عسقلانی، فاطمه دختر پيامبر پنج سال بزرگتر از عائشه بوده است. اگر اين سخن درست باشد، پس عمر عائشههنگام ازدواج بايد در حدودشانزده سال بوده باشد.
هـ:شگفت ترين نکتهء بحث امروزی ما، اين حقيقت تاريخی است که عائشه سالهاقبل از خواستگارى پيامبر، نه تنها که نامزد مرد ديگرى بود که حتی آمادهء ازدواج بوده است. اين شخص جبير فرزند مطعم نام داشت. به اين معنی که هشت سال قبل از هجرت،در آن زمانى كه ابوبكر(رضي الله عنه) ميخواست به حبشه هجرت نمايد، نزد مطعم رفت و گفت كه او ميخواهدعائشه را كه در قيد نامزدى فرزندش جبير مي باشدبا فرزندش تزويج نمايد،ولى مطعم بخاطر آنكه ابوبكر مسلمان شده بود، عقد نامزدى فرزندش را با عائشه فسخ نمود. از اين روايت بر مى آيد كه حتى هشت سال قبل از نامزدى عائشه باپيامبر،عائشه آمادۀازدواج بوده است.ابن سعد در جلد هشتم طبقات خويش پيرامون اين مسئله به تفصيل سخن گفته است.
و: ابن حجر عسقلانی معروفترين شارح بخاری در اثر معروف خويش «الاصابة فی تمييز الصحابة» ميگويد: فاطمة وقتی بدنيا آمد که کعبه را بنا می کردند و پيامبر سی و پنج سال داشت…. و فاطمه پنج سال از عائشه بزرگتر بود. متن دقيق عسقلانی اينطور است: « ولدت فاطمة والکعبه تبنی والنبی صلی الله علیه وسلم ابن خمس و ثلاثين سنة …. و هی أسن من عائشه بنحو خمس سنين». «ابن حجر العسقلانی، الاصابة فی تمييز الصحابة، جلد 4، صفحهء 377، مکتبة الرياض الحديثة، الرياض، المملکة العربية السعودية، 1978».
در پايان حضور کسانی که با همسر پيامبر اسلام همدردی داشته و در مصيبتش اشک می ريزند بايد عرض نمود که در قدم نخست، سنت‌هاي اجتماعي و فرهنگي هر ملت و هر زمان را بايد با معيارهاي همان جامعه مورد سنجش قرار داد، نه با معيار‌هاي عصرحاضر. در قرون وسطای انگلستان، دختران در سن دوازده سالگی آماده ازدواج بودند و اغلب آنها در سن چهارده سالگی به خانهء شوهر می رفتند. «Joseph and Frances Gies, Life in a Medieval Castle, p.78, 1979, Harper Perennial». حتی اگر معيار های امروزی را اساس قرار دهيم می بينيم که گاهی می شود که کشور های زيادی در روی گسترۀخاک سنين پايانی را برای ازدواج می پذيرند. امروز مادهء 1513 قانون مدنی برازيل می گويد که اگر والدين توافق داشته باشند، دختران و پسران ميتوانند در سن دوازده سالگی با هم يکجا زيست نمايند.
مکسيکو و روسيه 14 سالگی را شرط گذاشته اند. ايالت نيوهمشرامريکا سيزده سالگی را شرط قرار داده است. و ايالتهای ديگری در امريکا وجود دارند که سنين نزديک به آن را معيار ازدواج قرار داده اند.
در اينجا يك نكتهء ديگر هم قابل تذكر است و آن اينكه آخرين تحقيقات علمي ثابت ساخته است كه آب و هوا، سبک زندگی و مسائل ژنتيکی اقوام مختلف تأثير مهمي در زودي و يا ديري بلوغ دختران داشته است. تحقيقات علمي در امريكا ثابت ساخته است كه دختران سياهپوست زود تر از سفيد پوستان اين كشور بالغ مي شوند. براى دانستن بيشتر، خواننده عزيز مي تواند به اين تحقيق دانشگاه بلجيم مراجعه نمايد.
http://edrv.endojournals.org/cgi/content/full/24/5/668
در حالی که هم عائشهء صديقه و هم والدين مشفق او از اين ازدواج راضی بوده و بدان می باليده اند، پس چه کسی می تواند امروز پس از گذشت يکهزار و چهار صد سال بسان دايه ای مهربانتر از مادر عمل نموده و مدعی حقوق او گردد. اگر پيامبر(صلى الله عليه وسلم) در اين مورد مرتكب اشتباهي مي‌شد، بدون شك دشمنان او سخت از آن سوء استفاده كردهو از آن حربه ای بر ضد او می ساختند ولی در هيچ جا و هيچ اثری چنين نشانی ديده نمی شود. گفتيم كه هم آن بانوي بزرگ، اديب و دانشمند و هم خانواده اش بر آن ازدواج مي باليدند. در حديثى كه امام بخارى از خود عائشه (رضي الله عنها) در مورد سورهء (التحريم) روايت نموده، آمده است: باري پيامبر اسلام همسران خويش را اختيار داد كه اگر نمي خواهند با او زيست نمايند مي توانند از او جدا شوند. پيامبر همسرانش را مخاطب قرار داده گفت: آيا ميخواهيد با من باشيد و يا اينكه از من جدا شويد؟ عائشه نخستين كسي بود كه در پاسخ اعلام نمود كه او خدا و پيامبرش و روز باز پسين را انتخاب نموده است.
همانطوری که دیدیم شواهد تاريخي به ما مي ‌گويند كه سن عايشه در هنگامي كه به عقد پيامبر درآمد، بيشتر از آن چيزى بوده است كه امروز سر زبانها است. يكي از علل اين كار شايد دليل تراشى سودجويان كهنسالي باشد كه براى توجيه ازدواجهاى شان با دختران خورد سال تنها به يك بخش از روايات تاريخى اتكا نموده و بخش ديگر آنرا نا ديده می انگارند.
زيان کسان از پی نفع خويش
بجويند و دين اندر آرند پيش
حضور همه وکيلان دعوايی که سنگ دفاع ازعائشه ام المؤمنين را به سينه می کوبند رسانيده می شود که او بيشتر از تاجران حقوق انسان در قرن بيست و يکم، حقوق و مصلحت خودش را می دانست و اگر تاريخ را هر قدر ورق بزنيم باز هم دليلی نمی توان يافت که اشاره ای به عدم رضايت آن بانوی بزرگ از آن ازدواج داشته باشد. تاريخ شهادت می دهد که عائشه ام المؤمنين زنی نبود که در گفتن سخن حق و يا آنچه او آنرا حق تصور می نمود ترسی بخود راه دهد. رهبری جنگ جمل که ده ها هزار رزمجو در زير پرچمش می رزميدند، می تواند نمونهء روشن ادعای ما باشد.
در پايان اين بحث می خواهم بگويم که در آن دوره ها چيزی بنام وثيقهء تولد «Birth Certificate» وجود نداشت تا تاريخ دقيق پيدايش افراد بر مبنای آن تعيين می شد. ما حادثه ای بزرگتر از پيدايش پيامبر«ص» در تاريخ اسلام نداريم. اما باز هم ديده می شود که پيرامون همين حادثهء بزرگ هم چندين روايت مختلف وجود دارد. پس با در نظرداشت تناقضاتی که در روايات مربوط به تاريخ پيدايش عائشه ام المؤمنين وجود داشته است، چطور خواهيم توانست تا با جزميت تمام حکم کنيم که عائشه صديقه در اين تاريخ و يا آن سال بدنيا آمده ويا در فلان سن ازدواج نموده است.
اساس همهء رواياتی که سن عائشه را هنگام ازدواج نه سال بيان نموده است، سخن خود او می باشد. اگر اين احاديث از نظر روايت و ناحيهء درايت عاری از مشکل هم باشند، باز هم دانشمندانی اند که علت ذکر اين سن را بر خاسته از خصوصيتهای زنانگی موصوف دانسته اند. آنها معتقد اند، عائشه صديقه که خصوصيتهای زنانگی را تا حد کمال داشت، در اينجا کوشيده است تا سن خويش را خورد تر گفته و بدان مباهات نمايد. اين ويژگی در زنان عصر ما هم تا سرحد جنون ديده می شود. در امريکا اگر زنی را از عمرش بپرسی ، سه گونه پاسخ خواهی شنيد. پاسخ نخست سکوت خواهد بود و از فرط خشم جوابی برايت نخواهد داد. دوم اينکه سن خود را خورد تر از سن حقيقی خويش خواهد گفت، و سوم اينکه زنان ميانه سال اين کشورعادت کرده اند تا برای گريز از پاسخ، خود را نود و نه ساله بخوانند.
شايد برخی استدلال نمايند که همچو امری بعيد از بانويی چون عائشه می باشد. ولی تاريخ زندگی اجتماعی و عرصهء زناشوهری او ملئ از همچو مسايل است. بعنوان مثال، او روزی صفيه همسر ديگر پيامبر را غيبت نمود: پيامبر از اين مسئله بر افروخته شده و گفت: « لقد قلت كلمه لو مزجت بماء البحر لمزجته» (ترمذی). يعنی: « آنچه تو گفتی اگر با آب بحر بياميزد آن را آلوده خواهد ساخت». نمونه های ديگری هم دراين رابطه وجود دارد. به هر حال، عائشه صديقه از نظر هيچ مسلمانی معصوم گفته نمی شود.
در آغاز اين مقال گفته بودم که اگر سخن از جنس (SEX)بميان آيد،مسيحيت و يهوديت تحريف شده بيشتر از همه نيازمند به دفاع ديده مى شوند.به عقيدهء من، آن دوكشيش سياستمدار و سياستمدار كشيش بايد پرسشهايى را پاسخ می دادندكه از قرنها پيش بدينسو مطرح بوده است. آنها بايد آيه هاى سى ام و سي و هشتم، اصحاح نزدهم، سفر تكوين، عهد عتيق، كتاب مقدس را تفسير می نمودند،آنجا كه گفته مى شود لوط عليه السلام با دو دخترش مرتكب زنا شده است. و يا اينكه «روابين» فرزند يعقوب با «بلهة» همسر پدرش همبستر مى شود و يعقوب عليه السلام از آن به نيكى ياد مي كند « آيت بيست و دوم، اصحاص سى و پنجم، سفر تكوين، عهد عتيق، كتاب مقدس». و يا اينكه يهوذا فرزند يعقوب با همسر فرزندش كه «ثامارا» نام داشت نزديكى مى نمايد و نتيجهءآن فعل، پيدايش شخصى بنام «فارص»مى شود. « آيتهاى 1-2 ، اصحاح بيست و سوم، سفر تثنيه، عهد عتيق، كتاب مقدس». اما ما معتقد هستيم که ساحت همه پيامبران بزرگ الهی؛ اين الگوهای پاک تاريخ بشر، منزه از تهمتهايی است که بدانها چسپ زده اند.
خلاصهء سخن، من نمی گويم که عائشه (رض) هنگام ازدواج شانزده، هفده، هژده، نزده، بيست، بالاتر ويا پائين تر از آن بوده است ولی می توانم به کمال جرأت ادعا نمايم، با آنکه تاريخ دقيق پيدايش عائشه ام المؤمنين و سن دقيق ايشان هنگام ازدواج معلوم نيست ولی ايشان بطور قطع هنگام ازدواج دوشيزه ای بالغ بوده اند. در حديثي كه امام مسلم از جابر بن عبدالله روايت نموده، آمده است كه پيامبر برايش گفت كه چرا با دوشيزه اي ازدواج نكردي تا تو او را بخنداني و او تو را، و تو با او بازي كني و او با تو”. اين سخن به اين خاطر آمد که در سنت پيامبراسلام، ازدواج و مسايل مربوط به آن و حتی اموری که مربوط به جنس «SEX» می شود بايد متقابل باشد که پيامبر اسلام بار بار روی آن تأکيد نموده و حديث؛ اين ميراث ادبی پيامبر شاهد گوياى اين امر مي باشد. و بايد پذيرفت که اين کار تنها در حالی قابل تحقق است که طرفين ازدواج به مرحلهء بلوغ قدم گذاشته باشند.
هرگاه پژوهشگری خواسته باشد، می تواند دامنهء اين بحث را تا سطح يک رسالهءمستقل توسعه دهد.

سر چشمه های مهم اين بحث:
1- كتاب مقدس (تورات و انجيل)، انجمن پخش كتب مقدسه، 2003
2- ميزان الاعتدال، دارالمعرفة، بيروت، لبنان
3- فتح الباري، شرح صحيح البخاري، جلد 8 ، المكتبة السلفية، 1407 هـ ق ، قاهرة، مصر
4- فرهنگ نوين، باهتمام سيد مصطفی طباطبائی ، کتابفروشی اسلاميه، نوبت چاپ هفتم، زمستان 1366، تهران، ايران
5- الامام الذهبی، سير اعلام النبلاء ، جلد 2، مؤسسه الرساله، بيروت، لبنان، 1992
6- ابن کثير ، البدايه و النهايه، جلد 8، دارالفکر العربی، الجيزه، مصر
7- ابن هشام، السيره النبويه، جلد 1، مکتبه الرياض الحديثه، الرياض، المملکه العربيه السعوديه
8- ابن حجر العسقلانی، الاصابة فی تمييز الصحابة، جلد 4، مکتبة الرياض الحديثة، الرياض، المملکة العربية السعودية
9- Joseph and Frances Gies, Life in a Medieval Castle, Harper Perennial, New York, NY, USA 1979
10- سايت انترنتي:
http://edrv.endojournals.org/cgi/content/full/24/5/668
11- ابن سعد محمد، الطبقات الكبرى، بيروت، داربيروت،1405هـ.ق /1985م.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *