بشیر احمد انصاری

:: پایگـاه نشــــر آثار و افکــار ::
دکتر خواجه بشیر احمد انصاری
ساره عمرام افغانستانی
مقاله‌ها

ساره عمرام افغانستانی

خواجه بشیر احمد انصاری

تاریخ: 3 قوس 1398 – 24 نوامبر 2019

نشر شده در روزنامه هشت صبح

روزنامۀ هارتس اسرائیلی در شمارۀ دوم نوامبر خویش پرده از حکایتی برداشته که نام افغانستان را یکبار دیگر و از زاویۀ متفاوتی سر زبان ها انداخت.

این حکایت مربوط به زنی از جامعۀ یهودی افغانستان می شود که پس از جنگ جهانی دوم افغانستان را به قصد فلسطین ترک نموده و در شهر قدس اقامت می گزیند. قرار گزارش ۶۳ سال پیش همین روزنامه، این زن چند سالی را به جرم جاسوسی برای اسرائیل در زندانی در فلسطین نیز می گذراند. این زن ساره عمرام نام داشت که با اسم مستعار “کاترینا الکساندروفا” شناخته می شد و صلیبی را به گردن می آویخت تا خودش را از جمع مسیحیان ارتودوکس روسی جلوه دهد.

ساره عمرام که سال پار پدرود زندگی گفت، یادداشت هایی از خود به یادگار گذاشته که خواندن آن سیناریوی فیلم‌های هالیود را در ذهن تداعی می‌کند. این یادداشت‌ها از نقش ساره در در زنده‌گی سیاسی اردن پرده بر می دارد که چگونه تا سکرتریت نخستن وزیر آن کشور رسید، و چگونه با پولیس اردن رابطه برقرار کرد  و چطور در «اونروا» و یا نهاد پناهندگان سازمان ملل برای خودش جا باز نمود، و بالآخره چگونه تا ملک حسین پادشاه اردن و پدر او راه باز نموده و از زیبایی خویش نردبانی ساخت برای رسیدن به موقعیت های بلند دولتی در آن کشور.

این یادداشت ها حکایت می کنند که پس افشای پیوند ساره با اسرائیل، پولیس اردن، او را به زندان می افگند ولی او می تواند با ملک حسین پادشاه اردن ملاقات نموده و از پیوند نخست وزیر آن کشور با حزب کمونست اردنی پرده برداشته و در نتیجه افشای این اسرار از زندان رها شده و روانۀ اسرائیل می گردد. زمانی که ساره سوار اتوبیس می شود تا مرز اردن را به استقامت اسرائیل درنوردد از جایش بلند شده و اعلام می نماید که “نام من ساره عمرام و دین من یهودی و خودم از شهروندان اسرائیل می باشم”.

آقای یسراییل عمرام فرزند ساره این خاطرات را در کسوت کتابی زیر عنوان “مادر جاسوسم” به زبان عبری نشر کرده است.

پرسشی که مطرح می شود این است که ما در این چهار راه جهان گشایان قدیم و جدید چه تعداد ساره عمرام های مؤنث و مذکری از هر کیش و مذهب داریم که به نمایندگی از قدرت های دور و نزدیک در میان ما زندگی می کنند و پس از مرگ، مزار های شان را با آب دیده شستشو می دهیم.

چه زمانی و چه کسانی دهن این صندوق های بستۀ اسرار را، که برخی های شان چندان بسته هم نیستند، باز خواهند کرد.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *