خواجه بشیر احمد انصاری
تاریخ 25 جوزای 1399 – 15 جون 2020
شهرستانی از دانشمندان بلندآوازهی قرن ششم هجری میگفت: در هیچ امری همانند خلافت، جنگ و اختلاف و نزاع و شمشیرکشی صورت نگرفته است. پیوند خلافت و کشمکش از همان لحظات چشمبستن پیامبر بزرگ آغاز شد که سپس رنگ و بوی کلامی و فقهی گرفت و تا امروز در قالب دو فرقهی مهم سنی و شیعه ادامه داشته و روح و جسم جهان اسلام را میآزارد.
حدود ۹۶ سال پیش زمانی که دولت عثمانی، همان دستگاهی که در دورههایی از تاریخش به نام «خلافت عثمانی» یاد میشد، سقوط داده شد، هنوز چند سالی از آن نگذشته بود که سیزده تن «پادشاه» و «امیر» و «امام» در این سو و آن سوی جهان اسلام کمپین خلافتخواهی به راه انداختند.
جالب اینکه بیشتر این خلافتخواهیها پیوندی به دین نداشت، همانطوری که مخالفت با آن را نمیتوان محصول بیدینی انگاشت. برخی از این کاندیداها در اندیشهی گسترش اقلیم سیاسیشان بودند و برخی دیگر از سوی قدرتهای اروپایی همکاری و استخدام میشدند و دستهی سومی با هردو انگیزه در این راه تلاش ورزیدند. از همین لحاظ بود که علامه اقبال دیدگاه ژرفتری در قبال خلافت داشت که روزی در همین ستون از آن یاد خواهیم کرد.
یکی از این نمونهها، همین امیر امانالله خان خود ما بود که به گفته افغانستانشناسان امریکایی چون «دوپری» و «پولاده» سعی میورزید تا با همکاری محمود طرزی و گروهی از علمای دینی، بر منصب خلافت تکیه زند.
اگر جنبشهای خلافتخواهی در تاریخ مسلمانان بیشتر با انگیزههای مشروعیتگیری دینی و سیاسی و گسترش قلمرو سیاسی پیوند داشت، از قرن بیستم بدین سو عنصر دیگری نیز بر آن افزوده شد که سرشت بیرونی داشته و رشتهاش به خارج مرزهای جهان اسلام برمیگردد. در سالهای سقوط خلافت عثمانی، جریدهی «الهدی» که در قرن نوزده میلادی در فیلادلفیا تاسیس شده بود، مقاله مفصلی در رابطه به خلیفه و خلافت نگاشت و از سه کاندیدای نیرومند خلافت در سه نقطهی جهان پهناور اسلام نام برد که یکی سلطان یوسف در مراکش بود، دیگرش شریف حسین در مکه و سومی امیر امانالله خان در افغانستان. این جریده و سایر جراید آن دوران خلافت سلطان یوسف را گزینهی فرانسه برای جهان اسلام خوانده بودند، خلافت شریف حسین را گزینهی انگلیسها و خلافت امانالله خان را گزینهی روسها.
آنچه امروز هم زیر عنوان پرجاذبه داعیهی «خلافت» مطرح میشود، همهاش به سرنوشت ملتهای مسلمان ربطی نداشته، بلکه سایهی سنگین دستهای «مسلمان» و «کافر» فراوانی در پسزمینههای آن دیده میشود که هدفی جز برهم زدن استقرار و انسجام جوامع در دستور کارشان نیست.