خواجه بشیر احمد انصاری
تاریخ: 8 سرطان 1399- 28 جولای 2020
وجود مراجع و نهادهای آموزش دینی امروز یکی از عناصر قدرت ملی کشورها به شمار میرود و از همین رو شاید یکی از مهمترین کارهای حکومت عصر شاهی تأسیس مدارس ملی دینی بود تا فرزندان کشور شکار استراتژی بیگانهگانی نشوند، بیگانهگانی که در جهت برچیدن نظم و انسجام اجتماعی ما میکوشند. این امر از لحاظ آنتروپولوژی دینی هم حایز اهمیت بوده است، چون همچو فقهایی میدانند که با چه نوع جامعه و مناسباتی در تعاملاند. از همین جهت مدارسی چون «دارالعلوم» و «ابوحنیفه» در کابل تأسیس گردید، و یکی و شاید آخرین تن از دانشمندان بزرگ دین که در کانونهای دینی همین سرزمین رویید و شکوفه نمود، و یک سال پیش، از همین خاک پاک نقابی بر رخ کشید، دکتر عنایتالله ابلاغ بوده باشد.
میگویند زمانی که عبدالرزاق السنهوری به پاریس رفت، استادانش گفتند، این جوان آمده است تا به جای آن که چیزی از ما بیاموزد، ما از او خواهیم آموخت. این امر در مورد دکتر ابلاغ هم صدق میکند، چون زمانی که به قاهره رفت، شخصیت علمی او در قالب نهادهای آموزش دینی ملی و از آن جمله کانون علمی والد بزرگوارش مولوی عبدالغنی مشهور به «مولوی قلعهبلند» و سپس مدرسه «دارالعلوم» شکل گرفته بود. مولانا ابلاغ زمانی که از صنف دوازده این مدرسه فارغ گردید به حیث استاد دانشکده حقوق دانشگاه کابل برگزیده شد و سپس هنگامی که به قاهره رفت، با آنکه فارغ دانشگاه نبود، ولی مسوولان «ازهر» پذیرفتند تا او وارد مرحله ماستری گردد. این امر اگر از یکسو بیانگر نبوغ این دانشمند وارسته کشور میباشد، از سوی دیگر سطح بلند آموزش دینی آن زمان مدارس افغانستان را به نمایش میگذارد.
او در عرصه حکمت و منطق و فلسفه و صرف و نحو و ادبیات و فقه و کلام ید طولایی داشت. او زمانی که از امام ابوحنیفه یاد میکند، او را امامی میداند که نه بر فساد و ستم دستگاه سیاسی مهر تأیید گذاشت و نه هم بر آن شوریده، سلاح برداشته و فتنه بر پا نمود. این رساله سالها پیش از سوی مجلس اعلای شوون اسلامی مصر چاپ گردیده بود. رساله دکترای او که در مورد مولانا جلالالدین بلخی نگاشته شده است، میتواند یکی از منابع مهمی در جهت آشنایی با شخصیتی باشد که امروز همه ملتها و فرهنگها میکوشند تا آن اعجوبه زمانهها را بیشتر بشناسند.
راه این الگوهای مطمین دینی که چون چراغ بر فراز خیابان دین و دانش میدرخشند، پر رهرو باد!