خواجه بشیر احمد انصاری
تاریخ: 5 عقرب 1398 – 27 اکتوبر 2019
چند هفته پیش از جایگاه خالی احزاب سیاسی در کشور یاد کردیم و امروز اشارهای خواهیم داشت به نخستین نهضت ملی که مادر جریانهای سیاسی فراوانی در یک قرن اخیر بوده و آن را جنبش مشروطه مینامیدند.
به باور این نویسنده، جنبش مشروطیت نخست، شاید اولین، بومیترین، اصیلترین و خودجوشترین حرکتی باشد که در این صد و اندی سال در کشور ما پا به عرصهی وجود گذاشته است. این در حالی است که بیشتر احزاب هفتاد سال اخیر به نحوی از انحا یا بازتاب جنگ سرد و فعل و انفعال آن در کشور ما بوده و یا هم امتداد جنبشهای ایدیولوژیک جهانی که بیگانه با مشکلات واقعی جامعه ما بودهاند. یکی از حقوق «کارگران» حرف میزد، در حالی که کارگری در این کشور وجود نداشت و دیگری در دفاع از امت بر «ناسیونالیزم» میتاخت، بیخبر از اینکه ما تا هنوز در خم کوچهی «ترایبلیزم» دست و پا زده و هنوز به ایستگاه «ناسیونالیزم» نرسیدهایم.
همینجا است که به اهمیت جنبش مشروطیت دست مییابیم؛ دانهای که از دل این خاک جوانه زد و با هوا و فضای آن درآمیخت.
من به این باورم که اگر احزاب و جریانهای سیاسی ما تمامی برنامهها و ادبیاتشان را در آب ریزند و تنها در جهت تحقق اهداف دهگانهی این جنبش صادقانه کار کنند، فکر میکنم برای این جامعه کافی خواهد بود. این اهداف ساده، عامفهم، عملی و مهم قرار ذیل بودهاند:
۱- التزام به اصول دینی؛
۲- کوشش در جهت تأمین حاکمیت ملی و حکم قانون و نظارت نمایندهگان ملت از آن؛
۳- سعی در راه اصلاح جامعه و نکوهش سنتهای ناپسند؛
۴- همزیستی برادرانهی گروههای قومی و تحکیم وحدت ملی؛
۵- سعی در جهت اصلاح جامعه با روشهای صلحجویانه و دوری از کاربرد زور و سلاح؛
۶- تلاش در جهت بیداری مردم از راه توسعهی معارف و مطبوعات؛
۷- تأسیس مجلس شورای ملی از راه انتخاب آزاد نمایندهگان مردم؛
۸- تلاش در جهت استقلال سیاسی؛
۹- تأمین اصول مساوات و عدالت اجتماعی؛
۱۰- بسط مبانی مدنیت جدید از قبیل صنعت و راهسازی و خانهسازی و توسعه و مدیریت آب و برق.
آری! پس از گذشت حدود ۱۱۰ سال از آن جنبش، ما خود را سخت نیازمند اهداف ساده و بیپیرایهی آن مییابیم که به اساسیترین و پیش پا افتادهترین نیازهای جامعه ما توجه داشته است.
بیایید از همان نقطهی نخستین آغاز نموده و آن مسیر را به تکامل رسانیم!
سرگشته چو پرگار همه عمر دویدیم
آخر به همان نقطه که بودیم رسیدیم