بشیر احمد انصاری

:: پایگـاه نشــــر آثار و افکــار ::
دکتر خواجه بشیر احمد انصاری
سیمای خونین ما
مقاله‌ها

سیمای خونین ما

خواجه بشیر احمد انصاری

تاریخ: 20 دلو 1398 – 9 فبروری 2020

نشر شده در روزنامه هشت صبح

یکی از عرصه‌هایی که نیازمند توجه جدی وسایل اطلاعات جمعی، نهاد‌هایآ موزشی و پرورشی، مؤسسات دینی و روان‌شناسان بوده، مبارزه با خشونت‌گرایی است. من در این‌جا ناخودآگاه از واژۀ «مبارزه» کار گرفتم کها ین خود دلیل دیگری بر ادعای من است. ما چنان با تورم مفاهیم خشن محشوریم تو گویی خاک و خون ما با خشونت عجین گردیده است.

اگر ورزش را یکی از عرصه‌هایی بدانیم که سیمای ملت‌ها را در آیینه‌ی خویش بازتاب می‌دهد، سیمای خونین ما در این آیینه هر روز رنگین‌تر جلوه‌نمایی می‌کند.

میان فرهنگ و ورزش پیوندی ناگسستنی وجود دارد و از همین لحاظ در برخی کشور‌ها چون یونان و فنلند فرهنگ و ورزش در چهارچوب یک وزارت فعالیت دارند.

یادم می‌آید که در دهه‌ی نود میلادی، یکی از تلویزیون‌های غربی مستندی را در رابطه به افغانستان ساخته بود که در یکی از صحنه‌های آن حلقه‌های سگ‌جنگی و مرغ‌جنگی را نشان می‌داد که از سر و روی آن‌ها خون می‌چکید. یکی از تماشاچیان میدان سگ‌جنگی می‌گفت: در این سرزمین سگ با سگ می‌جنگد، مرکب با مرکب، شتر با شتر، مرغ با مرغ، کبک با کبک، بودنه با بودنه و انسان با انسان.

در سال‌های اخیر ما شاهد رواج غیر‌عادی کشتی آزاد در درون و بیرون مرز‌ها هستیم که این ورزش خشونت‌بار روزبه‌روز هوا‌خواهان بیش‌تری می‌یابد. من نمی‌دانم که کشور‌ها چرا چنین ورزشی را ممنوع قرار نمی‌دهند. آیا دیدن این‌همه انتحار و انفجار کافی نیست که برای اشباع بیماری سادیسم به تماشا و تشویق صحنه‌های خونینی که آن را کشتی آزاد نامند رو ‌آوریم. ما که خود در کوره‌های جنگ، خون و خشونت سوخته‌ایم، بیایید کودکان خویش را تا حدی که می‌توانیم در فضایی سالم‌تر پرورش دهیم.

پرسشی که مطرح می‌شود، این است که آیا ما چیز دیگری نداریم تا به آن بنازیم و با جهانیان همسری کنیم؟ من ده‌ها قهرمان عرصه‌های دانش، هنر، فرهنگ و سیاست را می‌شناسم که از درون کشور گرفته تا اقصا نقاط جهان پراکنده‌اند و می‌توانند افتخار این سرزمین و مردم باشند، ولی کسی نمی‌داند که چنین افرادی چه می‌کنند و از کجا بوده‌اند.

من نمی‌دانم چرا این‌همه بی‌مهری به ورزش‌های کهنی چون پهلوانی روا می‌داریم که ریشه در فرهنگ و تاریخ ما دارند. آیا می‌شود آیین پهلوانی را که در فرهنگ ما آمیخته با فتوت و جوان‌مردی و بیانگر توانایی‌های جسمی و اخلاقی بوده و از پذیرش روان جمعی ما نیز برخوردار است، یک بار دیگر احیا کنیم؟

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *