خواجه بشیر احمد انصاری
تاریخ: 1 جدی 1398 – 22 دسامبر 2019
در هفتهای که گذشت، ورکشاپی از سوی دو نهاد بینالمللی و دو نهاد مردمی زیر عنوان «تنوع و همزیستی» در شهر جاکارتا دایر شده بود که حدود هفتاد تن از رهبران ادیان مختلف و سیاستگذاران کشورهای جنوب و جنوبشرق آسیا در آن شرکت کرده بودند تا روی مفاهیمی چون اقلیت و اکثریت و هویت و دین و ملیت و امنیت و حقوق و مسوولیتها تبادل نظر کنند.
انتخاب اندونیزیا برای میزبانی همچو گفتوگویی، زادهی تصادف نه، بلکه بر مبنای منطقی استوار بود. با آنکه مردمان حوزه جنوبشرق آسیا برخلاف اروپاییها و یا ملتهای خاور میانه و شمال آفریقا دارای سرشتی آرام و تاریخی نسبتاً صلحآمیز اند، ولی برخی کشورهای این حوزه چون میانمار و سریلانکا در سالهای اخیر شاهد تنشهای خونینی میان پیروان اسلام و بودیسم بودهاند. در این میان، هم رهبران دولتی و هم مردم اندونیزیا توانستهاند در برابر سونامی تنشهای دینی، دیوار بلند صلح و همزیستی را با دست حکمت بنا نهند. اگر کسی در صدد یافتن رمز امنیت و استقرار اجتماعی این کشور ۲۶۰ میلیونی که از ۱۷۵۰۰ جزیره تشکیل یافته است بیفتد، آن رمز را در روحیهی تسامح، مدارا و همدیگرپذیری مردمان آن خواهد یافت.
این تسامح از همان آغاز تأسیس جمهوری اندونیزیا هویدا بوده است. در آن زمانی که سوکارنو، نخستین رییس جمهور اندونیزیا، تصمیم گرفت بزرگترین مسجد این کشور را به نام «مسجد استقلال» در قلب جاکارتا بنا نهد، خواست تا از یک سو موقعیت این مسجد را در کنار کلیسای بزرگ آن شهر انتخاب کند و از سوی دیگر طرح و معماری آن را به یک مهندس غیرمسلمان که «سیلابان» نام داشت، واگذار کرد. او با این حرکت نمادین، مفاهیم همزیستی را تداعی کرد.
چند سال پیش در کنفرانس مشابهی در بانکوک شرکت کرده بودم. در آنجا به یاد دارم که رهبر بزرگترین جمعیت دینی اندونیزیا، نهضت العلماء، که شمار پیروان آن را بیشتر از ۶۰ میلیون خواندهاند، از استبداد اکثریت مسلمان علیه اقلیت غیرمسلمان شکوه میکرد و در همانجا دیدم که رییس مرکز بوداییهای اندونیزیا هر باری که اسم پیامبر اسلام را به زبان میآورد، بر آن «رحمت للعالمین» را نیز میافزود.
یکی از شخصیتهای دینی در این کشور عبدالرحمن وحید، چهارمین رییس جمهور این کشور است که قدمهای بلندی در جهت همزیستی مسالمتآمیز میان پیروان ادیان و فرهنگهای مختلف برداشت. امروز یکی از دختران او به نام الیسا وحید، سازمانی را تأسیس کرده است که در زمینههای گفتوگو میان ادیان، چندفرهنگی، صلح، مدارا، توانمندسازی اقتصادی مردم و تحکیم دموکراسی فعالیت دارد.
خلاصهی کلام اینکه ما پیش از آنکه به تجربه فرانسه و سویس در زمینه دموکراسی و استقرار اجتماعی نیاز داشته باشیم، نیازمند تجارب جوامعی هستیم که مشترکات بیشتری با ما دارند.
آیا از این تجارب خواهیم آموخت؟