بشیر احمد انصاری

:: پایگـاه نشــــر آثار و افکــار ::
دکتر خواجه بشیر احمد انصاری
مذهب طالبان
کتاب‌ها

مذهب طالبان

مذهب طالبان نوشته خواجه بشیر احمد انصاری

مقدمۀ نسخۀ انترنتی:

گروهی که بنام طالبان شهرت یافته اند تا هنوز طوری که لازم است ناشناخته مانده اند. به باور این نویسنده این عدم شناخت ریشه در دو عامل دارد که یکی طبیعت استخباراتی این گروه است و دیگرش نبود مواد لازم برای تحلیل فکری این جریان مذهبی- سیاسی. برای شناخت و تحلیل اکادیمیک یک گروه لازم است تا پژوهشگری با شخصیتهای آن گروه گفتگو نموده و عملکرد شان را از نزدیک مشاهده نماید؛ کاری که نظر به مشکلات امنیتی کنونی نمی توان آن را در زمینۀ مطالعۀ طالبان انجام داد.

با وجود مشکلات یاد شده، باز هم طالبان را می توان از ابعاد سیاسی، منطقوی، مذهبی، قومی، فرهنگی و اجتماعی مطالعه نمود. نویسندۀ این سطور که در عرصه های اجتماعی، سیاسی و دینی می اندیشد و می نویسد، برخود لازم دانست تا وارد این میدان شده و برداشت، ولو مختصر، خویش را در خدمت پژوهشگران قرار دهد.

اکتفا به بعد سیاسی طالبان و تآکید روی وابستگی این گروه به استخبارات نظامی پاکستان، چیزی جز ساده سازی مسئله نیست که مانع شناخت درست این گروه خواهد گردید. برای درک درست از کسی که کمربند انتحار را در کمر می بندد و سپس خودش را در میان صفوف نمازگزاران و یا در کنار جنازه ای انفجار می دهد، تآکید بر عامل استخباراتی کاری است سطحی و کم ارزش.

در میان خوانندگان “مذهب طالبان”، هستند کسانی که همه مردم افغانستان را طالبان دانسته و با قرائت نویسنده از این جماعت موافق نبوده اند. در کنفرانسی که سال پار در دانشگاه لاس انجلس برگرار شده بود، یکی از استادان “افغانی” آن شهر، به صراحت و در حضور شمار بزرگی از افغانستان شناسان برایم گفت که تفاوتی میان مردم افغانستان و طالبان نمی بیند. این نحوۀ نگرش، ما را به یاد تحلیل های توریستهای انجویی و مسلحی می اندازد که مردم عام کشور ما را از زاویۀ پیراهن و ریش و نصوار و رنگ پوست بدن شان می بینند. اگر طالبان راستی هم از عناصر اصیل نسیج جامعۀ افغانستان بوده اند، پس در همۀ این دوره های تاریخی کجا بودند؟

آنچه در این رساله خواهید خواند، تحلیلی است که بیشتر به جامعه شناسی رابطه می گیرد تا سیاست و فقه. در جریان نگارش این رساله دریافتم که طالبان از لحاظ اجتماعی خیلی شباهت به خوارج قرون اولیۀ تاریخ مسلمانان دارند. هم عملکرد طالبان و هم خوارج پیشین، نشان می دهد که هردو گروه خود را متقی تر از پیامبر اسلام تصور می نموده اند. ذهنیت قبیلوی ویژگی دیگر این دو گروه اجتماعی است. در تاریخ مسلمانان هیچ مذهبی بغاوت در برابر دولتهایی که خود را مسلمان می انگارند و کسی را از ادای نماز منع نمی کنند جایز ندانسته است؛ به جز خوارج و گروه هایی چون طالبان و تکفیر و هجرت و القاعده و داعش که در این زمینه به خوارج نزدیکتر اند تا مذاهب فقهی و اعتقادی مسلمانان. تحجر فقهی شباهت دیگر این دو جریان می باشد. هم طالبان و هم خوارج قدیم، گروه های مذهبی کاملا میلیتاریستی بوده اند که تآسیس جامعه ای مبتنی به زور اساس پروژۀ شان بوده است. انتقام گیری سرشت مشترک دیگر این گروه ها می باشد. از لحاظ طبقاتی، هم طالبان و هم خوارج منسوب به لایه های اقتصادی پایین جامعه بوده اند، امری که زمینه را برای تولید عقده آماده می سازد. از لحاظ جغرافیایی هم خوارج و هم طالبان در جغرافیایی خشک و کم حاصل سر برآوردند؛ امری که نه تنها در تکوین سرشت انسان ها، بلکه حتی سایر زنده جان ها نیز نقش داشته است. گسترش دایرۀ امر به معروف و نهی از منکر و فهمی تنگ و قرائتی خشن از این وجیبۀ دینی ویژگی دیگر هردو گروه به شمار می رود. همان طوری که خوارج قدیم به نام “قاریان” یاد می شدند و کسانی بودند که هنوز از درک معانی ژرف دین محروم بودند، طالبان هم منسوب به گروهی اند که در میان شان هیچ دانشمند معروف و شناخته شده دینی دیده نمی شود.

آنچه یاد نمودیم برخی از شباهت ها میان آن خوارج و این “خوارج” می باشد و اگر کسی خواسته باشد می تواند مشترکات بیشتری را در میان آنها بببیند، چنانچه میتواند نقاط اختلاف آنها را نیز بیابد.

در عصری که مسئولیتهای ما بیشتر از وقتی است که در اختیار ما قرار دارد، خواستم مختصر بنویسم و از معرفی مفصل خوارج صدر اسلام صرف نظر نمایم، چون منابع فراوانی در آن زمینه وجود دارد که تکرار آن در اینجا کار چندان مفیدی نخواهد بود.

امیدوارم این صفحات، قدمی باشد در جهت شناخت بهتر آنچه بنام “طالبان” شهرت یافته اند.

و ماتوفیقی الآ بالله

خواجه بشیر احمد انصاری

25 جولای 2015

 

    1 دیدگاه

    • Mohd Sarwar Jalil جولای 26, 2015

      محترم خواجه صاحب!
      تا جائکه آثار و مظامین شمارا خوانده ومطالعه کرده ام بر پایه های حقیقت و واقعیت بوده از خداوند عز وجل موفقیت های روز افزون برایتان خواهانم .

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *