خواجه بشیر احمد انصاری
2020 تاریخ: 21 ثور 1399 – 10 می
در بحبوحه چهار دهه جنگ و آشوب که منجر به نابودی و آواره شدن میلیونها انسان از سرزمین ما گردید، صدها دانشمند ما در گوشه و کنار جهان به دور از هیاهوی رسانهها و امکانات مالی دولتی، و بدون چشمداشتی به کدام موقف سیاسی، خدمات بزرگی را در عرصههای مختلف علمی و فرهنگی انجام دادهاند.
این دانشمندان به گرایشهای مختلف فکری و ایدیولوژیک پیوند داشته و وجه مشترکشان سوختن در آتش دوری و نشستن در کلبههای فقیرانه و خون جگر خوردن در مسیر خدمات بزرگی بوده که میتوانستند انجام دهند.
احمد جاوید، عنایتالله شهرانی، صدیق فرهنگ، عبدالواسع لطیفی، اکرم عثمان، سید سعدالدین هاشمی، سمندر غوریانی، اسدالله شعور، علی رضوی، حسن کاکر، داکتر حیدر، خالد حسینی و دهها تن دیگر، از همین نمونهها به شمار میروند. بزرگان دیگری که نسبت به عواملی نتوانستهاند در سالهای آوارهگی کاری انجام دهند تنها وجودشان را میتوان غنیمت شمرد.
یکی از چهرههای خدمتگزار و خوشنام این خیل شکوهمند، داکتر شیراحمد نصری حقشناس بود که در سال ۱۳۱۵ هجری خورشیدی در رخه پنجشیر دیده به دنیا گشود و در ۱۷ حمل ۱۳۹۹ در شهر سیدنی آسترالیا چشم از جهان بست.
حقشناس را که میتوان روایتگر رویدادهای سالهال پسین نامید که ۱۲ اثر ارزشمند از خود به یادگار گذاشته است.
او در سالهای پسین عمر، شهکاری آفرید که تألیف واژهنامه «جامعالکلام» در ۱۲ جلد است. من برای این اثر گرانسنگ نام «فرهنگ حقشناس» را پیشنهاد میکنم که همطراز فرهنگ دهخدا بوده است. قابل یادآوری است که چند روز پیش جناب ملکزاد تنها ردیف (آ) این فرهنگ را برایم فرستاد که حدود ۹۰۰ صفحه است. داکتر حقشناس در بستر بیماری و کهولت و به دور از کتابخانهها و مراجع فرهنگی کاری را انجام دادهاند که نهادهای پر طول و عرض از انجام دادن آن عاجز اند.
حقشناس نویسندهای توانا، صریح و پرخاشگر بود که باورهای خودش را داشت و خامهاش به دستور هیچ اربابی نمیچرخید. کسانی که با داکتر حقشناس مراوده داشتهاند شهادت میدهند که باطن این فرزند وارسته کشور خیلی بهتر از ظاهرش بود، ویژهگیای که در کمتر فرزندان این دوران میتوان یافت؛ تو گویی سعدی این بیت را در مورد او سروده است:
من ار حق شناسم وگر خودنمای
برون با تو دارم درون با خدای