خواجه بشیر احمد انصاری
تاریخ: 28 میزان 1398 – 20 اکتوبر 2019
در هفتهی گذشته، مولوی حیاتالدین صاحبی، یكی از مبلغان دینی در مزارشریف ترور شد که ترور ایشان بازتاب گستردهای در رسانههای اجتماعی داشت.
آنچه در این میان برایم شگفتیآور بود، حجم نفرت و خشونتی بود که در واکنش به مرگ این انسان از سوی گروههای مختلف دینی و غیر دینی بازتاب یافته و از روانهای تشنه به خون و کوه خوابیدهی نفرت و خشونت در سینههای ما پرده برداشت. کسانی که به مرگ او کف زدند، یگانه دلیلی که برای این هیجان ارائه نمودند، مشکلشان با سخنان جدلبرانگیز این روحانی بود. چون احساس رضایت از مرگ آقای صاحبی برخاسته از روایتی است که میگوید زنی خیلی بزرگسال، در یکی از شبهایی که پیامبر سخت بیمار بود، ادرار ایشان را آب تصور کرده و آن را نوشیده بود، خواستم به نکاتی چند اشاره کنم.
برای دینمداران میگویم که اگر با این روایت خیلی مشکل دارید، بروید چون داعش قبر حاکم و بیهقی و طبرانی و دیگران را نبش کنید، چون آنها بودهاند که این روایتها را مستند ساختهاند. به مسیحیان جهان عرب میگویم تا به تورات مراجعه کرده و دریابند که در آنجا سخنان خیلی تندتر در باب خوردن مدفوع انسان وجود دارد.
برای کسانی که این روایت را حجتی در جهت دینزدایی به کار میبرند، یادآور میشوم که از دوران یونان و مصر باستان تا امروز چیزی به نام «یورولوژی» وجود داشته که توصیه به نوشیدن ادرار میکند. دانشمندی بریتانیایی جان دبلیو آرمسترانگ، در سال ۱۹۴۵، کتابی در مورد قدرت ادراردرمانی منتشر کرد که آن را «آب زندهگی: رسالهای در مورد ادراردرمانی» نامید. اگر از نوشیدن پیشآب گاو بگذریم، در امریکا همین حالا برخی استادان یوگا نوشیدن ادرار را برای باختن وزن و زیبایی جلد توصیه میکنند و هر صبح یک گیلاس آن را سر میکشند.
من معتقدم که نوشیدن ادرار هم از لحاظ علمی و هم از بعد دینی جایز نیست. اگر پیامبر اسلام بنا بر نص قرآنی بشر بود، و باز اگر او نسبت به هر فرد دیگری در زدودن نجاست از خویش حرص میورزید، پس آنچه مولوی شهید گفته، چیزی جز یک اشتباه «صوفیانه» نبوده است.
اگر ما میخواهیم جلو خون و خشونت را بگیریم، بر ما است تا با عموم آموزههای عرفانی چون بیآلایشی، صداقت، راستی، فروتنی، انساندوستی، تسامح و مدارا کنار آییم. کنار آمدن با این آموزهها، به مفهوم پذیرفتن همهچیز نیست.
کشتن انسانی را بهترین راه حل مشکل با او دانستن، و توجیه نمودن آدمکشی بیانگر روانهای تشنه به خون است. این کشش از شرایط جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی، سیاسی و ایدیولوژیهای خونباری سیراب میگردد که روان ما را اشباع نموده است.
خلاصهی کلام، آیا میدانید که مشکل جامعهی ما در نوشیدن ادرار نه بلکه در نوشیدن خون انسان ریشه دارد و نوشیدن هر ادراری بهتر از نوشیدن خون مقدس انسان است که همه تشنهی آنیم؟
تو خونِ کسان خوری و ما خونِ رَزان
انصاف بده، کدام خونخوارتریم؟