خواجه بشیر احمد انصاری
تاریخ: 8 جدی 1398 – 29 دسامبر 2019
تعدیل قانون شهروندی هند و فیصلهی دیوان عالی آن کشور مبنی بر اعمار معبدی هندویی بر ویرانهی مسجد تاریخی بابری، واکنش تند سازمانهای بینالمللی و انجمنهای حقوق انسان را بر انگیخت. چنین معلوم میشود که آتش فاشیزم نژادی و افراطیگری مذهبی بالآخره دامن سرزمین تسامحپرور هندوستان را نیز گرفت.
امروز هیچ خطری به اندازهی فاشیسم قومی و افراطیگری مذهبی انسجام و همزیستی جوامع انسانی را تهدید نمیکند؛ اما این خطر، وقتی مضاعف میشود و غیر قابل کنترل که آتش فاشیسم را با پترول دین بیامیزند که ما با مصادیق و نمونههای فراوان این ازدواج نامیمون از نزدیک آشنایی داشتهایم.
چند سال پیش که مودی در پارلمان افغانستان سخنرانی نمود و بیتی از مولانا را خواند، من آن سخنرانی را در آن وقت ستودم، ولی حالا میبینم که او نیز از رهروان شیوهی طالبانی تعامل با «دیگر» بوده و قرائت بیت مولانا نفاقی بیش نبوده است. آخر چه تفاوتی میان ضعیفآزاری ما و اقلیتستیزی آن هندوی نشسته بر اریکهی قدرت در دهلی میتوان یافت؟
دانشمندان رشتهی علوم سیاسی، نظام سیاسی هند را «دموکراسی بزرگ» مینامند، اما چه کنیم که این دموکراسی بزرگ را نیز با گند تبعیض و تعصب آلودند. هند دیگر «دموکراسی بزرگ» نیست و آنچه در آن کشور میگذرد لکهی عاری است بر جبین آن تاریخ شکوهمند. معجون فاشیسم و تعصب دینی که آقای مودی آن را ترکیب نموده است «سُندُری» است بر جبین آن هویت که از ازدواج این دو اهریمن تبهکار در سرزمین گاندی خبر میدهد.
در اینجا دو نکته را هم برای رهبران جامعهی خود و هم برای مودی و حزب او خاطرنشان میسازم:
اول اینکه قدرتِ واکنشها هم در فیزیک و هم در جامعه متناسب با کنشها میباشد. در نهم مارچ ۲۰۰۱ زمانی که طالبان مجسمهی بودا را در بامیان منفجر ساختند، در جوامع شرق و جنوبشرق آسیا مظاهرههایی به راه انداخته شد و هنوز دو ماه از آن بتشکنی کودکانه و جهاد کودنانه سپری نشده بود که بوداییها ۱۱ مسجد و ۴۰۰ خانه را در میانمار آتش زدند و ۲۰۰ مسلمان را نقش زمین کردند که خون انسان بیگناه برمایی تا هنوز به روی آن خاک آن کشور میریزد، خاکی که آن را باد میبرد. مودی باید بداند که اگر سیکها یک فیصد اند و میتوانند درد سر بزرگی برای هند ایجاد کنند، این به اصطلاح «اقلیت» ۲۰۰ میلیونی مسلمان اگر بجنبد، هند را از هستی ساقط خواهد کرد.
نکتهی دوم اینکه رهبران بشر، از کنفوسیوس تا محمد بن عبدالله، پیوسته اصرار داشتهاند که آنچه به خود نمیپسندی به دیگران نیز مپسند!
سعدی هم گفته بود:
هر بد که به خود نمیپسندی
با کس مکن ای برادر من
گر مادر خویش دوست داری
دشنام مده به مادر من.