خواجه بشیر احمد انصاری
تاریخ: 28 سرطان 1399 – 18 جولای 2020
حدود ۹۶ سال پیش دولت عثمانی که خود را پرچمدار خلافت اسلامی میدانست از هم پاشید و جهان اسلام برای دومین بار فاقد نهادی گردید که در عرصه جهانی از مسلمانان نمایندهگی مینمود. فروپاشی این دستگاه بزرگ، زادهی عوامل درونی و بیرونی گوناگونی بود.
بازتاب مهیب این سقوط بزرگ در فضای استعماری قرن بیستم میلادی واکنشهای گوناگونی را در پی داشت که بیشتر آنها بر محور عوامل بیرونی و استعمار میچرخید. با آن که نقش عوامل بیرونی را که خیلی پر رنگ هم بودهاند نمیتوان انکار نمود، ولی آنچه در این میان ناگفته مانده است عوامل درونی این فروپاشی بوده که کمتر کسی از میان اندیشمندان مسلمان به آن توجه داشته است.
در میان اندیشمندان اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم، سید جمال و محمد اقبال و سعید حلیم پاشا از جمله اصلاحگران محدودی بودند که به کالبدشکافی درونی این شکست تاریخی پرداختند.
سید جمال در ملاقاتی که با سلطان عبدالحمید داشت، ایجاد یک دولت فدرال را برای خلیفه پیشنهاد کرد که طرح او شبیه به ایالات متحده امریکا بود. او گفت فرزندانت را به جای آنکه به آنها «معاشرةالنسوان و تربیة الخصیان» و یا «معاشرت با زنان و پرورش اختهشدهگان دربار» بیاموزی، آنها را بفرست تا شیوه دولتداری را در این ایالتها تمرین کنند و ثروت این جوامع را در راه توسعه اقتصادی آن به کار برند. محمد اقبال هم میگفت، خوب شد که این دستگاه فرسوده فروریخت تا مسلمانان به حال آمده و زندهگی جمعی نوی بروی ویرانههای آن طرح ریزند. سعید حلیم پاشا صدراعظم دولت عثمانی که افکار آن اندیشهورز بزرگ برای ما هنوز ناآشنا مانده است، در جهت فدرالی ساختن آن دولت قدمهایی عملی برداشت.
اقبال در جاویدنامهاش از حضرت مولانا و این دو شخصیت اصلاحگر چنین یاد کرده و سعید حلیم پاشا را تاتار خوانده است:
«رفتم و دیدم دو مرد اندر قیام
مقتدی تاتار و افغانی امام
پیر رومی هر زمان اندر حضور
طلعتش بر تافت از ذوق و سرور
گفت: مشرق زین دو کس بهتر نزاد
ناخنشان عقدههای ما گشاد
سیدالسادات مولانا جمال
زنده از گفتار او سنگ و سفال
ترکسالار آن حلیم دردمند
فکر او مثل مقام او بلند
با چنین مردان دو رکعت طاعت است
ورنه آن کاری که مزدش جنت است»
با پایان یافتن عصر استعمار سنتی، جهان اسلام در عرصه ساختن دولت ملی ناکامیهایی را تجربه کرد که یکی از عوامل این ناکامیها، نادیدهانگاشتن آسیبهای درونی جوامع مسلمان در عرصههای ساختاری و مدیریتی بوده است.