خواجه بشیر احمد انصاری
تاریخ: 24 سنبله 1398 – 15 سپتامبر 2019
چند روز پیش جناب سیداکبر آغا، عضو گروه پیشین طالبان، گفتوگویی داشت در مورد ناقصالعقل بودن زنان که بازتاب گستردهای در رسانههای گروهی داشت. او در آن گفتوگو به حدیثی استناد جسته است که میگوید: در یکی از روزهای عید، پیامبر اسلام گروهی از زنان را مخاطب قرار داده و فرمودند: «هیچ ناقص عقل و ناقص دینی چون شما ندیدهام که هوش از سر مردان هوشیار و عاقبتاندیش برده باشد.»
در اینجا ذکر چند نکته را مناسب میدانم:
راوی این حدیث میگوید، ایشان فراموش کردهاند که آن عید، عید فطر بود و یا عید قربان. پرسشی که مطرح میشود، چه ضمانتی وجود دارد که بخشهای دیگری از این حدیث هم فراموش راوی شده و در نتیجه مفهوم کلی آن دگرگون گردیده باشد. به هر حال، عبدالحلیم ابوشقه را باور بر این بوده که آن سخن چیزی جز شوخی نبوده که با هوا و احوال عید و خوشیهای آن همخوانی داشته است.
نکتهی دیگر در این باب، به «عقل» و مفهوم آن پیوند دارد. آیا هدف پیامبر در اینجا عقل ذاتیِ فطریِ تکوینی بوده و یا عقل اکتسابیِ اجتماعیِ معاش. در حالی که ما هیچ دلیل عقلی، نقلی و علمی مبنی بر نقصان ذاتی و تکوینی عقل زنان نداریم، معتقدیم که هدف از عقل در اینجا عقل اکتسابی بوده که شرایط و واقعیتهای اجتماعی، آموزشی و فرهنگی جوامع مختلف انسانی در تکوین آن نقش داشتهاند.
در اثر همین شرایط نابهسامان اجتماعی بوده که من و سیداکبر آغا و دو سه رسوای دیگر با عقلی ناقصتر از عقل خیلی از زنان این عصر به بار آمدهایم. باز چه کسانی ناقصالعقلاند؛ این جانوران شخبروتی که ما را مسخرهی دنیا کردهاند، و یا آن زنانی که از یکسو دستگاه پیچیدهی آفرینش انسانی در وجودشان تعبیه شده و از سوی دیگر هیچ نقشی در این همه جنایت و بیخردیهای هولناک دنیای ما ندارند.
خلاصهی کلام، من باور کامل دارم که این حدیث دلیلی است بر توانایی عقلی زنان، آنجا که به قدرت ربودن هوش از سر مردان هوشیار، قاطع و دوراندیش اشاره داشته و ادبیات جهانی آن را تأیید میکند.
سعدی علیهالرحمه این مفهوم را چه زیبا به تصویر کشیده است:
روی بنمای که صبر از دل صوفی ببری
پرده بردار که هوش از تن عــاقل برود